جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۲۵۹

۱

جهان را باز ایام جوانیست

سر سودای عیش و کامرانیست

۲

صبا بگذر شبی در کوی یارم

بگویش با توأم رازی نهانیست

۳

چو خضرم طالب سرچشمه ی نوش

لب جان بخشت آب زندگانیست

۴

مرا در روی تو حیران دو دیده

مرا با قامتت پیوند جانیست

۵

رخش زیبنده تر از ماه و خورشید

قدش مانند سرو بوستانیست

۶

چه گویم نازش آن سرو آزاد

که دایم شیوه ی او دلستانیست

۷

خبر داری نگارا در فراقت

که کار دیده ی ما پاسبانیست

۸

به جان آمد دل ما از غم تو

اگرچه در غمم صد شادمانیست

۹

اگر کامم در این عالم ندادی

مرا مقصود کام آن جهانیست

تصاویر و صوت

نظرات