
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۲۶
۱
همیشه میل نگارم بود به سوی جفا
نه مهر در دل سنگین او بود نه وفا
۲
نه میل خاطر یاران نه شرم در دیده
ترحّمی نه در آن دل بود نه ترس خدا
۳
نه رحمتی به دل ریش دردمندانش
نه در جهان نظری می کند به عین رضا
۴
لبش چو آب حیاتست و دردمند منم
طبیبم از لب چون نوش دوست کرد دوا
۵
روا مدار که بر ما جفا رود چندین
جفا ز حد بشد ای جان مکن که نیست روا
۶
تو جانی از تن من دور تا به کی باشی
ز تن تو جان جهان را روا مدار جدا
۷
چو چشم یار منم ناتوان به هجرانش
چو زلف دوست منم از هواش بی سر و پا
تصاویر و صوت

نظرات