
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۲۸۳
۱
از مهر منت به دل اثر نیست
وز جان جهان ترا خبر نیست
۲
آخر ز چه روی ای نگارین
سوی من خسته ات نظر نیست
۳
ما در قدم تو سر نهاده
چون سرو به ما ترا گذر نیست
۴
تا چند کنی جفا به جانم
در مذهب تو وفا مگر نیست
۵
گر هست ترا به غیر ما دوست
بر جای توام کس دگر نیست
۶
عالم همه گر وصال و شادیست
جز خون جفام در جگر نیست
۷
از مکنت این جهان چو ما را
جز گوهر اشک و روی زر نیست
۸
چندین چه کشی جفا تو ای دل
بخت تو به وصل راهبر نیست
۹
صد تیغ جفا اگر ببارد
جز جان جهان ترا سپر نیست
تصاویر و صوت

نظرات