
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۳۱
۱
گر آیی تنگ یک شب در بر ما
فدای پای جانان این سر ما
۲
چه دولت باشد آن یارب که ناگاه
درآیی همچو سروی از در ما
۳
ندارم دستگاه صبر بشتاب
ز روی لطف اگر آیی بر ما
۴
تویی سرو گلاندام پریروی
بیا بنشین زمانی در بر ما
۵
چه خوش باشد شب مهتاب در باغ
که خرمنها بود گل بر سر ما
۶
بر ما آی ای سرو سخنگوی
بگفتا کس نمیچیند بر ما
۷
مکن زین بیش بر من جور و خواری
که نپسندد جهانبان داور ما
۸
نماند رنج باد و برف و باران
برآید آفتاب خاور ما
۹
خدا خشنود بادا از وفایت
که بشکستی بتان آزر ما
تصاویر و صوت

نظرات