
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۳۱۶
۱
چون تماشاگه جان غیر سر کوی تو نیست
دلبرا صبر و شکیباییم از روی تو نیست
۲
سجده گاه دل عشاق چو در وقت نیاز
راز گویند بجز طاق دو ابروی تو نیست
۳
دل سرگشته ما را که نشان خواهد داد
بس عجب باشد اگر در شکن موی تو نیست
۴
بوی عنبر به مشامم برسانید صبا
نیک دانم که بجز نکهت گیسوی تو نیست
۵
عنبر و مشک و گل و یاسمن و بوی عبیر
همه دیدیم ولی چون نفس و بوی تو نیست
۶
با وجود چو تو سرو چمنی در جلوه
آدمی نیست که او میل دلش سوی تو نیست
۷
عاقبت مرغ دل از سیر جهان بازآمد
زانکه مأواگه او غیر سر کوی تو نیست
نظرات