جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۳۶

۱

نشست بار فراقی چو کوه بر دل ما

به وصل خویش مگر حل کنی تو مشکل ما

۲

به درد عشق رخت ای نگار سنگین دل

بگو چه شد بجز از خون دیده حاصل ما

۳

غم فراق و دل ریش و سینه ی پردرد

به غیر از این دو سه چیزی نشد مداخل ما

۴

ز آتش دل و آه سحر به مهر رخت

بجز درخت محبّت نروید از گل ما

۵

امید بود مرا کز تو برخورم هیهات

کجا شد آن همه اندیشه های باطل ما

۶

چو بگذری به سر خاک ما پس از صد سال

یقین که مهر تو باقیست در مفاصل ما

۷

بیا و چشمه ی چشم جهان مفرّح کن

که سرو قدّ تو رستست راست در دل ما

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۳۷

نظرات