
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۳۸۷
۱
قسم خوردم نگارینا به رویت
پس آنگه بر دو زلف و خال و مویت
۲
به طاق ابروان و چشم مستت
به زلف و عارض پر رنگ و بویت
۳
به زلف سرکش عاشقفریبت
به فرقت تا قدم زآن خلق و خویت
۴
به آب لعل شیرین شکربار
که از جان تشنهام بر خاک کویت
۵
تویی آب حیات از چشمه نوش
چو اسکندر منم مایل به سویت
۶
مزن زین بیش بر چوگان زلفت
چون من افتادهام در پا چو گویت
۷
جهانبانا یقین دانی که عمریست
که من جان میدهم در آرزویت
نظرات