
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۳۹۷
۱
یار ما شبهای تاری بر تو همچون روز باد
سال و ماه و هفته و روزت به از نوروز باد
۲
لشکر منصور رایات همایون تو گشت
دایم از فتح و ظفر بر دشمنان فیروز باد
۳
جان بدخواهان جاهت ای دو دیده همچو شمع
در سر بالین عیشت روز و شب در سوز باد
۴
دشمنانت همچو روباهند جاها در کمین
شیر چرخ هفتمین پیش تو دست آموز باد
۵
تیغ قهر جان ستانت ای ز جان خوشتر مرا
در دو چشم دشمنانت ناوک دلدوز باد
۶
چون به نخجیر سعادت میل فرمایی ز جان
بس پلنگ سفله دوران تو را چون یوز باد
۷
شمع جمع خاطر محزون مایی راستی
در شبستان وفا دایم جهان افروز باد
نظرات