
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۴۲
۱
درون دیده نشستی و دل شدت ماوا
نظر چرا نکنی دلبرا ز مهر به ما
۲
تو جانی و تن رنجور من چنین مهجور
ز روی لطف نگارا مشو ز تن تو جدا
۳
نظر به جانب درماندگان هجران کن
که نیست غیر وصال توشان ز هیچ دوا
۴
پری رخا به چه از چشم ما شدی پنهان
به رغم دشمنم ای دوست روبه من بنما
۵
وفا اگرچه نبودست در جهان هرگز
ولی ز اهل جهان هم برفت مهر و وفا
۶
به جز وفا که نمودم بگو گناهم چیست
چرا دلم بشکستی ستمگرا به جفا
۷
اگرچه ترک خطایی خطا کند بسیار
خدای را که بگردان عنان ز راه خطا
۸
منم فقیر و حقیر و تو پادشاه جهان
ز دست من چه برآید بگو به غیر دعا
۹
مرا چو بار نباشد به حضرتت چه کنم
پیام من که رساند مگر نسیم صبا
تصاویر و صوت

نظرات