جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۴۲۲

۱

مهر رویت آتشم در جان نهاد

در دل من درد بی درمان نهاد

۲

دل ببرد و آتشی در جان زدم

در جهان این رسم بد جانان نهاد

۳

بیخ شاخ وصل را از بن بکند

عشق او بنیاد بر هجران نهاد

۴

فارغست آن دلپذیر از درد ما

زان سبب هجران چنین آسان نهاد

۵

این عجب بین کز ازل نقّاش صنع

در نهاد حسن رویش آن نهاد

۶

آشکارا کرد رازش اشک ما

گرچه عشقش در دلم پنهان نهاد

۷

عهد ما بشکست چون زلفش به جور

تیغ هجر و شوق در پیمان نهاد

۸

دستبرد عشق گل رویان ببین

کآتشی اندر دل دستان نهاد

۹

حسن روی گل ز باد صبحدم

در نهاد بلبلان افغان نهاد

۱۰

ای دل اندر کار دنیا شاد باش

کاین همه غم بر جهان نتوان نهاد

تصاویر و صوت

نظرات