جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۴۵۴

۱

الا ای سرو ناز نازپرورد

تنت بادا جدا از رنج و از درد

۲

عزیز من خبر داری ز حالم

که روز هجر تو با ما چها کرد

۳

نگارینا به حالم رحمت آور

که با غم جفتم و از و صل تو فرد

۴

تو می دانی که از هجر تو دارم

سرشکی ارغوانی و رخی زرد

۵

به درد عشق جانانم قرینست

دلی گرم و رخی زرد و دمی سرد

۶

نیارم بر سر کویت گذشتن

که با عشقت نیارم شد هماورد

۷

مبادا کز من خاکی نشیند

نگارینا دمی بر دامنت گرد

۸

تو بس شیرین زبان یاری همانا

به شیر و شکّرت مادر بیاورد

۹

جهان در باز جان و دل که جان را

دریغ از کس نمی دارد جوانمرد

تصاویر و صوت

نظرات