
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۴۵۸
۱
عشق رویت عقل ما تاراج کرد
نیر چشمت قلب ما آماج کرد
۲
رقعه ای فرموده بودی جان من
تارک سر را به جای تاج کرد
۳
زاهد ار از لعل جان فرسای تو
التماس بوسه ای از باج کرد
۴
لشکر هجرت به ملک جان رسید
شحنه ی وصل تو را اخراج کرد
۵
ترک چشمت چون به یغما دست برد
در جهان جان جهان تاراج کرد
نظرات