جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۴۶

۱

دلبر سنگ دل شوخ جفاپیشهٔ ما

نگذرد بر دل سنگین تو اندیشهٔ ما

۲

شب هجرانت درازست و چو زلفت تاریک

ننهادی به جز از خون جگر توشهٔ ما

۳

بیخ مهر رخ ما گرچه ز دل برکندی

جز وفای بت مه رو نبود پیشهٔ ما

۴

خرمن ماه رخش را مترصّد بودم

بانگ زد لعل لبش گفت مچین خوشهٔ ما

۵

قامت سرو بلندش به تفاخر می‌گفت

در دل ماء معین است همه ریشهٔ ما

۶

خونم از مردمک دیده روانست به جوی

رحمتت نیست تو بر خون جگرگوشهٔ ما

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۴۱

نظرات