جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۴۶۲

۱

دلم ز غمزه ی شوخش حذر نخواهد کرد

هوای زلف وی از سر بدر نخواهد کرد

۲

اگرچه می گذرد عمر در غمش لیکن

دل من از سر کویش سفر نخواهد کرد

۳

ببست عهد بسی با من ضعیف نحیف

وفا به عهد همانا دگر نخواهد کرد

۴

به جان دوست که بی روی دوست دیده ی من

نظر ز مهر به مهر و قمر نخواهد کرد

۵

یقین ز پای درآمد دلم بنومیدی

اگر دو دست مرادم کمر نخواهد کرد

۶

اگر تو شکّر شیرین به لطف بگشایی

دل التفات دگر بر شکر نخواهد کرد

۷

به هیچ روی نظر بر من شکسته نکرد

مگر که دود دل ما اثر نخواهد کرد

۸

گرش چو سگ تو برانی دو صد ره از در خویش

دل التفات به جای دگر نخواهد کرد

۹

گرش ز ناوک دلدوز تو به هم دوزی

به غیر جان و جهان را سپر نخواهد کرد

تصاویر و صوت

نظرات