جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۴۶۹

۱

جانا غم عشق تو فراموش توان کرد

غیر از غم عشق تو در آغوش توان کرد

۲

گر تو صد از این جور کنی بر من مسکین

ای جان به ستم عهد فراموش توان کرد

۳

گرچه سخنم یاد نگیری به حقیقت

درّیست گرانمایه که در گوش توان کرد

۴

ار زهر هلاهل دهدم عشق به یک دم

ای دوست به یاد لب تو نوش توان کرد

۵

امشب اگرم نیست به وصل تو امیدی

با این همه غم یاد شب دوش توان کرد

۶

گیسوی تو از قد تو بگذشت نگارا

افعی چنین را به سر آغوش توان کرد

تصاویر و صوت

نظرات