
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۴۸۱
۱
دلی که در همه عالم بزرگواری کرد
ببین که عشق تو با او چه خرده کاری کرد
۲
فدای روی تو کردست جان شیرین را
به جان تو که هم از روی دوستداری کرد
۳
نگار لاله رخ سرو قد سیم اندام
ز خون دیده دو رخسار من نگاری کرد
۴
دلم ببرد و تنم را به نار عشق بسوخت
ببین که با من دلسوخته چه خواری کرد
۵
به داغ هجر تو ای نور دیده گردانی
که چشم بخت من خسته دل چه زاری کرد
۶
چو نرگسم به غمت هست دیده بیدار
ولی بنفشه صفت بین چه سوگواری کرد
۷
جهان به دولت وصلت ز جان شده خرسند
که یار با من بیچاره سازگاری کرد
نظرات