
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۴۹۲
۱
آن کس که به قدرت ز ازل نیشکر آورد
هم او گرهی باز در آن نیشکر آورد
۲
در قدرت او بین تو که در لیل و نهاری
از خار، گل تازه و از نی شکر آورد
۳
ما درد دلی از غم هجران تو داریم
کان درد طبیبش به دوا گلشکر آورد
۴
گفتند ترا صبر دوا گشت از آن روی
تلخ است ولی میوهای همچون شکر آورد
۵
با مهر رخ بسته شیرین جهان سوز
خسرو به جهان عشق به روی شکر آورد
نظرات