
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۵۰۲
۱
او کی از روی عنایت به جهان پردازد
یا شبی وصل رخش کار غریبی سازد
۲
در گمانم ز کماندار دو ابروش که او
چون کمانم بکشد باز و چو تیر اندازد
۳
به زکات رخ زیباش و جوانی آخر
چه شود گر دمکی با غم ما پردازد
۴
تا کی از ناوک دلدوز جهان آشوبش
دل مسکین مرا بوته هجران سازد
۵
سرو با قامت زیبا بگه جلوه گری
راستی بر قد و بالا و میانت نازد
۶
شهسوار غم عشق رخت ای جان و جهان
تا به کی اسب جفا بر من مسکین تازد
نظرات