جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۵۲۹

۱

گرچه بیداد جفای تو به غایت باشد

حاش لله که مرا از تو شکایت باشد

۲

دل تو میل وفای من سرگشته نکرد

از دل ای دوست به دل گرچه سرایت باشد

۳

از جهان کام دل آن روز بود حاصل من

که تو را با من دلخسته عنایت باشد

۴

گر نماند اثری از من بیچاره هنوز

دل من بر سر پیمان و وفایت باشد

۵

در جهانت چو جهان بنده مخلص نبود

مکشش خاصه که بی جرم و جنایت باشد

۶

گر به خاکش گذری بوی محبّت شنوی

بکن اندیشه که مهرش بچه غایت باشد

۷

داده ام جان و جهان و غم عشقش ستدم

در جهان بهتر از اینم چه کفایت باشد

تصاویر و صوت

نظرات