جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۵۴

۱

ای ز رویت خیره چشم آفتاب

وی به مهر روی تو دل‌ها کباب

۲

برقع از روی چو خورشیدت بکش

زآنکه بر خور کس نمی بندد نقاب

۳

چهره بنما در شب دیجور هجر

تا ز زلفت تاب گیرد ماهتاب

۴

حلقه ی زلف پریشان برگشای

تا فتد مشک ختن در پیچ و تاب

۵

از شکر شیرین تری ای حورزاد

از چه می گویی چنین تلخم جواب

۶

جان فدای روی تو کردم کنون

نازنینی تا چه می بینی صواب

۷

یک نظر بر حال زار ما فکن

بر دو چشم ما ببستی راه خواب

۸

از جفا کوته نکردی دست جور

تا جهان کردی به غم یک سر خراب

تصاویر و صوت

نظرات