جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۵۵۹

۱

گرم ز حال بپرسی دمی غریب نباشد

ورم به وصل نوازی شبی عجیب نباشد

۲

ز گلستان وصالت به غیر خار فراق

بگو چرا من بیچاره را نصیب نباشد

۳

به شوق آن رخ چون گل اگر هزار بود

به زاری من دلخسته عندلیب نباشد

۴

مگر به دولت وصلش دل من مسکین

ز هجر دوست به کان دل رقیب نباشد

۵

محبّ صادقت از جان منم تو تا دانی

که جز غم تو مرا در جهان حبیب نباشد

۶

به کام خاطر بدگو شدم ز هجرانت

گرم ز حال بپرسی دمی غریب نباشد

تصاویر و صوت

نظرات