جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۵۷۰

۱

به دردت داروی دردم نباشد

ز دردت جز رخی زردم نباشد

۲

ز روی لطف خود دریاب ما را

که گر جویی دگر گردم نباشد

۳

به میدان وفا و عشق بازی

کسی دیگر هماوردم نباشد

۴

فراق روی تو ای نور دیده

به جان تو که در خوردم نباشد

۵

مرا بگرفت دم در درد هجران

تحمّل بیش از این دردم نباشد

۶

به غیر از وصل روح افزایت ای جان

تو دانی داروی دردم نباشد

۷

بده کام دلم یک دم ز وصلت

که تا درد سرت هر دم نباشد

۸

جگر گر هست ما را در غم عشق

بگو تا چون دم سردم نباشد

۹

مسلمانان مرا جز سینه ی ریش

از آن ماه جهان گردم نباشد

تصاویر و صوت

دیوان کامل جهان ملک خاتون - جهان ملک خاتون - تصویر ۳۱

نظرات