جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۵۹۷

۱

رسید مژده ی شادی که شاه باز آمد

خلاص یافت دل از غم که دلنواز آمد

۲

نگارم ار چه بسی انتظار می فرمود

چو صد نگار کنونم ز در فراز آمد

۳

مرا ز درد فراقش شکایتی می بود

هزار شکر که آن غمگسار باز آمد

۴

به ناز اگر بخرامد چو سرو در بستان

فغان ز لاله برآید که سرو ناز آمد

۵

به پیش طاق دو ابروی همچو محرابش

هزار زاهد صد ساله در نماز آمد

۶

خیال دوست ندا کرد کای فلان چون تو

بسی کبوتر وحشی به چنگ باز آمد

۷

بساز با غم هجران یار و شادی کن

که کار هر دو جهان از غمش به ساز آمد

تصاویر و صوت

نظرات