
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۶۰۱
۱
آنان که مهر روی چو ماه تو دیدهاند
مهرت به جان و دل ز جهانی خریدهاند
۲
فرهادوار عاشق و زارند خسروان
تا یک حدیث از آن لب شیرین شنیدهاند
۳
نیل محبّت تو چو دانی که از ازل
ای نور دیده بر رخ جانها کشیدهاند
۴
از ما جدا مشو که دل طالبان دوست
عشق رخ تو از همه عالم گزیدهاند
۵
از راه مردمی همه آیند مردمان
کاندر هوای روی تو ای نور دیدهاند
۶
اندر هوای کعبهٔ وصل تو عاشقان
جان دادهاند و راه بیابان گزیدهاند
۷
آنان که رو به قبلهٔ امّید داشتند
هم عاقبت به کعبهٔ وصلش رسیدهاند
۸
باد صبا نمود که سرو چمن تمام
از شرم قامتت به قیامش خمیدهاند
۹
آنان که عاقلان جهانند بیریا
بر خاک آستانت چو ماهی تپیدهاند
نظرات