
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۶۰۳
۱
این جور و جفای چرخ تا چند
دارد دل خاص و عام در بند
۲
از حادثه ی زمانه باری
بیخ شجر امید برکند
۳
از باغ دل جهان تو گویی
هر برگ به گوشه ای پراکند
۴
سرو چمن مراد جانها
دست ستمش ز پا بیفکند
۵
فریاد ز دست چرخ فریاد
بیداد به جان ما بگو چند
۶
وین دل چه کنم که از عزیزان
با درد و غم تو نشنود پند
۷
وین گوش زمانه اش تو گویی
کز پنبه ی غفلتش بیاکند
نظرات