
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۶۳۳
۱
مرا در عشق تو دیوانه خوانند
به شمع روی تو پروانه خوانند
۲
هرآن پروا که جز عشق تو باشد
ز روی عقل آن پروا نه خوانند
۳
ز جانم آشنا در کوی عشقش
چرا آخر مرا بیگانه خوانند
۴
چو غم یکدم ز ما غافل نباشد
کنون با غم مرا همخانه خوانند
۵
هرآن عاشق که سر در غم نبازد
نه عشقست آن که آن افسانه خوانند
۶
دلم مرغیست در زلفت وطن ساخت
که آنرا عاشقان آشانه خوانند
۷
اگرچه راه وصلت مشکل افتاد
فراقت در جهان آسان نه خوانند
نظرات