
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۶۴۷
۱
بی تو چشمم جهان نمی بیند
گل وصلت دلم نمی چیند
۲
جز سر زلف دلکشت صنما
جای دیگر دمی نمی شیند
۳
گرچه هستت به جای من دگری
دل من جز غم تو نگزیند
۴
دیده ی بختم از خدا خواهد
که شب و روز در رخت بیند
۵
گر ببیند قد تو سرو روان
از خجالت به خاک بنشیند
۶
وآنگه از قد سرکشت به نیاز
ای دلارام درد برچیند
نظرات