جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۶۵۸

۱

درد ما را دوا نخواهد بود

کامم از لب روا نخواهد بود

۲

نازنینا خیال طلعت تو

از دو چشمم جدا نخواهد بود

۳

حال ما پیش تو که عرضه دهد

محرمم جز صبا نخواهد بود

۴

جور تا کی کشم بگو ز غمت

ظلم بر ما روا نخواهد بود

۵

از چه رو دلبرا میانه ما

بجز از ماجرا نخواهد بود

۶

جور از این بیشتر مکن که مرا

طاقت این جفا نخواهد بود

۷

من ز روز نخست دانستم

یار ما را وفا نخواهد بود

۸

با همه جور لطف جان بخشت

فارغ از حال ما نخواهد بود

۹

فکر و تدبیر و رایهای صواب

مانع هر قضا نخواهد بود

۱۰

شک ندارم که پادشاه جهان

نظرش بر خطا نخواهد بود

تصاویر و صوت

نظرات