
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۶۶۶
۱
چون مرا با عشق تو دردی بود
در میان ماجرا گردی بود
۲
بار عشق او به جان و دل کشد
در وفاداری اگر مردی بود
۳
بشکند بازار گرمم در وصال
در جهان هر جا که دم سردی بود
۴
روی تو با ماه چون نسبت کنم
او که هرجایی و ره گردی بود
۵
راه عشقت را به مردی بسپرم
کوری آن کس که نامردی بود
۶
دل به دست دلبری افکنده ام
جان فدای نازپروردی بود
۷
بر دل بیچاره ی من ره زده
هرکجا اندر جهان دردی بود
نظرات