
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۶۸۰
۱
دل بر شب وصال تو رهبر نمی شود
نقش خیال تو ز برابر نمی شود
۲
ای دل صبور باش به هجران آن صنم
چون دولت وصال میسّر نمی شود
۳
رخساره ام چو زر شده از شدّت فراق
چون کار عاشقان تو بی زر نمی شود
۴
تحقیق شد کنون که گدای شب وصال
بی وجه روز وصل توانگر نمی شود
۵
صبر از رخ چو ماه تو زین بیشتر مرا
بسیار آزمودم و دیگر نمی شود
۶
از لطف جان فزای تو ای دوست در جهان
آن کیست کو ز جان به تو چاکر نمی شود
تصاویر و صوت

نظرات