
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۶۸۴
۱
به ذات پاک خداوند و عزّت معبود
که نیستم به جهان غیر وصل او مقصود
۲
گرم به تیغ زنی ور دلم بیازاری
ز جان و دل سر طاعت نهاده ام به سجود
۳
تویی که از من و حال منت فراغت هست
منم که با همه جوری ز تو شدم خشنود
۴
زلال وصل تو گفتم نشاند آتش دل
ولی نشاند بر آتش مرا به عادت عود
۵
دلم بر آتش مهر رخ تو خود را سوخت
چنان که تا به فلک از زمین برآمد دود
۶
کسی که وصل تواش دست می دهد او راست
میان زمره ی عشّاق طالع مسعود
۷
به عشق روی تو جان دادنم روا باشد
که هست عاقبت کار عاشقان محمود
نظرات