
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۷۰۵
۱
مرا به صبحدمی گل به بار می باید
به باغ دامن و دست نگار می باید
۲
چو مست گشت دل از باده ی غم تو مرا
ز جام لعل تو دفع خمار می باید
۳
اگرچه هست عنایت تو را به سوی رهی
ز طالعم مددی هم به کار می باید
۴
شب فراق توأم جان به لب رسانیدست
به روز وصل توأم اختیار می باید
۵
بپرس نام من خسته دل که در دو جهان
به دولت تو مرا اعتبار می باید
۶
اگرچه روز چو عمر رقیب کوتاهست
مرا به وصل شبی پایدار می باید
۷
اگرچه بر دل من هست بار هجر بسی
مرا به خلوت وصل تو بار می باید
نظرات