
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۷۵۵
۱
نام من در ورق عشق رخت نیست مگر
که ز حال من دلسوخته ات نیست خبر
۲
ما سر اندر قدمت راست نهادیم بیا
سرو قد تو کند هم سوی ما نیز گذر
۳
آتشین آه من اندر دل خارا بگرفت
چه کنم در دل سنگین تو چون نیست اثر
۴
در دلت آه من خسته اثر می نکند
آه دل سوختگان را اثری نیست مگر
۵
خوش سودایست ز پرگار جمالت در چشم
دل به جان آمدم ای دوست ازین دور قمر
۶
من که فرهاد صفت باخته ام شیرین جان
خسروآسا تو بگو چند خوری گل به شکر
۷
هر جفایی که تو کردی به جهان باکی نیست
جز فراق تو به دل نیست مرا هیچ بتر
نظرات