
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۷۷۰
۱
ای به خوبی تو در جهان مشهور
از رخت چشم زخم بادا دور
۲
کار گیتی همه به کام تو باد
دوستان شاد و دشمنان مقهور
۳
تا بکی باشد ای دو دیده ی من
دیده از دیدن رخت مهجور
۴
دیده ی من رخ تو می طلبد
تا ز شمع جمال یابد نور
۵
روشنایی ز ما دریغ مدار
در شب زلفت ای مه منظور
۶
گل به خار وصال با هجران
گه دهد نوش گه زند زنبور
۷
چون طبیب دل منی تو به لطف
شربتی خواهد از لبت رنجور
۸
دل ز هر دو جهان تو را خواهد
من بهشتم بهشت و حور و قصور
۹
گرچه از ما کناره می طلبی
در جانم به عشق تو مشهور
نظرات