جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۷۸۳

۱

به یاد آمدم آن جوانی و ناز

که کردیم با دلبران طناز

۲

به پایم نهاده بسی سروران

سری کاو بدی در جهان سرفراز

۳

ز عشق رخم باز نشناختند

سران سر ز پای و سر از پای باز

۴

اگر جان بدی التماس جهان

فدا بود پیشم به هنگام ناز

۵

رخی داشتم چون گل اندر چمن

قدی داشتم راست چون سرو ناز

۶

دو ابرو که بودی چو محراب دل

که جانها ببستند در وی نماز

۷

دو چشمم به نوعی که نرگس به باغ

یقینش به دیدار بودی نیاز

۸

دو گیسو که بودی بسان کمند

به دستان دو راهم بدی جمله ساز

۹

صبا گر گذشتی به راهم دمی

به گوشم سخن نرم گفتی به راز

۱۰

دو لب همچو شکّر دو رخ همچو گل

به درد دل عاشقان چاره ساز

تصاویر و صوت

نظرات