جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۷۹۷

۱

دیگر چه فتنه می کند این باد مشک بیز

گر عاقلی دلا به سوی بوستان گریز

۲

از باد صبحدم به چمن بین شکوفه ها

بنشین به زیر آن و شکوفه به سر بریز

۳

ای نور هر دو دیده بینا ز روی لطف

با غمزه گو که بی گنهی خون ما مریز

۴

دل رفت در شکنج دو زلفش مقام کرد

از وی بگو که چون بردش کس به تیغ تیز

۵

دانی که رستخیز قیامت چگونه است

روز فراق بین که چنانست رستخیز

۶

گم کرده ای دلا به سر کوی یار هوش

بی حاصلست خاک درین ره کنون مبیز

۷

تا کی جهان به درد غمش مبتلا شوی

مشکل توان نمودن با بخت بد ستیز

تصاویر و صوت

نظرات