جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۸۰۶

۱

جانا به جان تو که به فریاد ما برس

وز آه سوزناک جگر خستگان بترس

۲

افتادگان عشق مکن پایمال جور

مغرور آن مشو که مرا هست دست رس

۳

یک لحظه یاد آن نکنی کاو به عمر خویش

بی یاد روی تو نکشیدست یک نفس

۴

جان جهان خراب شد از جور هرکسی

آخر ز روی لطف به غور جهان برس

۵

غمخواری جهان به تو ای شاه واجبست

چون در جهان بجز تو نداریم هیچ کس

۶

عمریست ما هوای تو در سر گرفته ایم

شبهاست تا که خواب نکردیم ازین هوس

۷

دستان ز شاخ سرو سراید به داستان

کاخر که کرد بلبل شوریده در قفس

۸

فکری ز طعن اهل جهان نیست در دلم

زان رو که محتسب نکند فکر از عسس

تصاویر و صوت

نظرات