جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۸۰۸

۱

ما در میان عاشقان عشق خدا داریم و بس

آن دل نباشد کاو بود خالی ز یادش یک نفس

۲

فریاد خوانم در غمش چون عندلیب از بوستان

جانم ز شوق آمد به لب آخر به فریادم برس

۳

حالیست بس مشکل مرا ای دوستان تدبیر چیست؟

نی در فراقم طاقتی نی بر وصالم دست رس

۴

هر دل هوایی می کند هر سر در او سودا بسی

دانی که جز لطفت مرا دیگر نباشد هیچ کس

۵

طوطی دل نالان شده اندر هوای وصل تو

دلداده ی بیچاره ای تا چند باشد در قفس

۶

ای دل مترس از کس برو در کوی او شو معتکف

زیرا که در شب محتسب هرگز نترسد از عسس

۷

عمریست تا جان می دهم بر بوی وصلت در جهان

دارم ز عشق روی تو در دل هوا در سر هوس

تصاویر و صوت

نظرات