جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۸۱۹

۱

که دید شکل هلالی چو ابروی طاقش

که دید آن رخ زیبا که نیست مشتاقش

۲

کدام نرگس شهلا به چشم او ماند

بنفشه نیز نباشد به بوی اخلاقش

۳

کسی که افعی زلف تو بر دلش زد نیش

مگر ز لعل تو باشد نصیب تریاقش

۴

ببین چه می کند آن ترک شوخ شورانگیز

که نیست چون دل او سنگ دل در آفاقش

۵

ولی چون در غم عشقت گناه نیست مرا

چراست با من مسکین مدام شلتاقش

۶

صحیفه ی غم عشقش از آن جهانگیرست

که برد باد بهاری به لطف اوراقش

۷

چو دید دیده ی مهجور جان جمال گلی

گرفت در دل ما آتشی ز اشواقش

تصاویر و صوت

نظرات