جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۸۳۳

۱

چو خندد صبحدم گل در چمن خوش

نماید چون رخت در چشم من خوش

۲

به بستان تا قد رعنات دیدم

به چشمم برنیامد نارون خوش

۳

نگارا تا برفتی از بر من

دمم بر می نیاید از بدن خوش

۴

تن چون گل به پیراهن مپوشان

که بر گل می نیاید پیرهن خوش

۵

رخت همچون گلست و یاسمن تن

که باشد سرخ گل با یاسمن خوش

۶

به لعل تو نظر کردست یاقوت

از آن رو برنیاید از عدن خوش

۷

به حشرم ار بود امّید دیدار

بخفتم من به بویت در کفن خوش

۸

جهانم بر دو دیده تار و تنگست

فراقت چون کنم بر خویشتن خوش

۹

به پیش ما خرام ای جان که باشد

قد سرو سهی اندر چمن خوش

تصاویر و صوت

نظرات