جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۸۴

۱

صبحدم نکهت صبا برخاست

مشک گویی که از خطا برخاست

۲

بوی زلفش سوی جهان آورد

وز جهان بانگ مرحبا برخاست

۳

دل ما با غم رخش بنشست

تا بتم از سر وفا برخاست

۴

دلم از جان گدای کوی تو شد

عاقبت زار و بی نوا برخاست

۵

بوی پیمان او نمی آید

از سر عهد گوئیا برخاست

۶

سرو قدّش خمید در بستان

ناله ی خوش ز جان ما برخاست

۷

قول بیگانگان به جان بشنید

وز سر مهر آشنا برخاست

۸

عقل گفتا تو گوشه گیر ای دل

کاین نه بالاست کان بلا برخاست

۹

عاقبت بر جهان ترّحم کرد

دلبرم وز ره جفا برخاست

تصاویر و صوت

نظرات