جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۸۶۱

۱

بر لب آمد جان ما از اشتیاق

شد چو صبرم تلخ از هجران مذاق

۲

از دو چشم پر غمم خون می چکد

یک زمان از شوق و یک دم از فراق

۳

در فراق روی خوبت ای صنم

با غمت جفتست دل و ز صبر طاق

۴

خوبرویان را وفا کمتر بود

با وفا حسنش نباشد اتّفاق

۵

اتّفاقی باید اندر دوستی

تا به کی باشد میان ما نفاق

۶

گرچه یارم فارغست از مخلصان

ما به روی دوست داریم اشتیاق

۷

گر تو کامم برنیاری در جهان

دلبرا حکمی بود مالا یطاق

تصاویر و صوت

نظرات