
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۸۶۳
۱
پست طاقت طاق گشت از بار عشق
پای دل مجروح شد از خار عشق
۲
بر زبان ناید کسی را نام دل
جان فروشانند در بازار عشق
۳
بس گران باریست بار عشق و صبر
از دلم بردار یارب بار عشق
۴
ای دل بیچاره در هجران بساز
کاین چنین افتاده کار و بار عشق
۵
هر زمان در سینه ام سر می زند
ای مسلمانان ز هجران بار عشق
۶
چون فراقش خانه صبرم بکند
هم وصال او بود معمار عشق
۷
رنگ رویم شد بسان کاه زرد
در جهان اینست خود آثار عشق
نظرات