جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۸۶۸

۱

ندارم در غم عشقت ز کس باک

بلی هستم ز هجران تو غمناک

۲

اگر یاری دگر داری به جایم

ندارم جز تو من دلدار حاشاک

۳

تو سرو جان مایی در گلستان

کند روزی گذر هم سرو بر خاک

۴

منم خاشاک راه ای بحر معنی

نباشد بحر هم خالی ز خاشاک

۵

صدف دارم درون سینه معمور

به ذکر و مدح تو ای گوهر پاک

۶

مرا جان بر لب آمد میل ما کن

ندارد سود بعد از مرگ تریاک

۷

بپرهیز ای خداوند جهانش

به لطف خویشتن از چشم ناپاک

تصاویر و صوت

نظرات