
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۸۶۹
۱
ای شرمسار روی تو خورشید بر فلک
وای خیره در فروغ جمال تو مردمک
۲
در آسمان حسن برافکن نقاب را
تا در کمال حسن تو حیران شود فلک
۳
ای باد اگر به سوی نگارم گذر کنی
از روی لطف عرضه کن احوال یک به یک
۴
کاین دل ز سینه برکشم و دیده بر کنم
گر بی خیال و یاد تو باشند یک دمک
۵
مهر و محبّت تو دبیران هفت چرخ
از لوح خاطرم نتوانند کرد حک
۶
بس تیر چرخ بر جگر ریش خورده ام
آخر تو نیز بر سر ریشم مزن نمک
۷
ای دل ز حادثات جهان تنگ دل مباش
دایم به یک نسق نبود گردش فلک
نظرات