جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۸۷

۱

به سروی ماند آن بالای او راست

بگو تا از کدامین چشمه برخاست

۲

چرا چون جان عزیزش من ندارم

چو او را جای دایم در دل ماست

۳

فدای او بباید گشت ما را

از آن رو کاو عزیزی پای برجاست

۴

به هر بادی چو بید از جا نجنبید

بگفتم صورتی چون قامتش راست

۵

سر از ما می کشد از سرفرازی

بگو تا خود چرا بیگانه از ماست

۶

به حسن قامت آن سرو روانم

بیامد وز قد آن بستان بیاراست

۷

مرا بی وصلش از عالم چه حاصل

جهانبینم به روی دوست بیناست

تصاویر و صوت

نظرات