جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۸۷۰

۱

ای برده رخت ز روی گل رنگ

یارب دل تو دلست یا سنگ

۲

صلحست و صفا میان احباب

با مات چرا همه بود جنگ

۳

گر تیغ زنی ز دست و بازو

دل چون گسلد ز دامنت چنگ

۴

نزدیک بود غم تو چون جان

گر دور شود هزار فرسنگ

۵

با عشق تو عقل برنیاید

عقلست زبون و عشق سرهنگ

۶

مهر رخ تو چو آفتابست

دل دست زده در او چو حرچنگ

۷

از چشم تو عالمیست سرمست

ای چون دهنت دل جهان تنگ

۸

دیدم گل روی دوست در باغ

گفتم نه که عارضیست گلرنگ

۹

سنگین دل و بی وفا نگاریست

وانگاه به سر جفاش پا سنگ

۱۰

سرو از قد سرکشت گرفتست

در جلوه قامت این همه ننگ

۱۱

شکرست که صیقل غم تو

بزدود ز لوح خاطرم رنگ

۱۲

چون عود که گوشمال یابم

بر چنگ مرا زنند چون چنگ

۱۳

ور همچو دفم قفا بدرد

چون نی بکشم به یادش آهنگ

تصاویر و صوت

نظرات