جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۸۷۸

۱

جهان خرّم و ما چنین تنگ دل

ز جور بتی مهوش سنگ دل

۲

اگر هست چشم خوش او خمار

مرا او گرفتست در چنگ دل

۳

مرا میل بر صلح و در وصل دوست

ورا صلح بر هجر و بر جنگ دل

۴

چو مطرب زند راه وصلش ز جان

به صوتم دو گوش و به آهنگ دل

۵

کسی را که بهرام باشد نوند

چگونه دهد او بجز جنگ دل

۶

اگر بخت یاری دهد دلبرا

بشویم به فضل تو از زنگ دل

۷

جهان در سر کار او شد خراب

از آنم چنین خسته و تنگ دل

تصاویر و صوت

نظرات