
جهان ملک خاتون
شمارهٔ ۸۸۵
۱
ای جهان تا کی بری فرمان دل
تا به کی آتش زنی در جان دل
۲
من نمی دانم نگارا چون کنم
در غم هجران تو درمان دل
۳
دیده نگشادم به روی هیچکس
تا خیال دوست شد مهمان دل
۴
ای عزیز من مرا بر باد رفت
در فراق تو سروسامان دل
۵
در غم عشقت گناه دل نبود
دیده شد در عشق تو دربان دل
۶
خانه عقلم غمت تاراج کرد
چون فرود آمد دمی در خان دل
۷
کس مبادا در جهان جانا چو من
بی خود و حیران و سرگردان دل
تصاویر و صوت

نظرات