جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شمارهٔ ۹۲۷

۱

بی روی تو نیست خورد و خوابم

پیوسته ز هجر در عذابم

۲

بر خاک نشسته ام ز جورت

وز دیده ز سرگذشت آبم

۳

بگذشت فغان من ز گردون

وز کبر نمی دهی جوابم

۴

از تاب دو زلف پیچ در پیچ

ای دوست برفت هوش و تابم

۵

سیلاب همی رود ز دیده

وز آتش غم جگر کبابم

۶

مخمور ز چشم نرگسینم

از لعل لبت بده شرابم

۷

گفتم به طبیب درد پنهان

جز صبر نمی دهد جوابم

۸

گر عکس رخت به ما نمایی

حاجت نبود به آفتابم

۹

گفتا تو ز ماه می زنی لاف

تو مه طلبی من آفتابم

۱۰

تو در سر آب و در جهان شاد

من از غم دوست در سرابم

تصاویر و صوت

نظرات